سیره امام رضا علیه السلام
صفات مومن از نظر امام رضا علیه السلام
یکی از دغدغه های مومن آن است که آیا عملش در بارگاه الهی مورد پذیرش واقع شده است یا خیر؟.
اما پاسخ آن است که عمل انسان باید طبق فرامین امامان معصوم علیهم السلام باشد، تا به درجه ی قبولی و پذیرش نائل آید؛ اما در برخی از روایات آمده که مومن باید دارای ویژگی های باشد.
این ویژگی ها در روایتی از امام رضا علیه السلام اینگونه بیان گردیده است که فرمودند: «لا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً إلاّ أنْ یَکُونَ فیهِ ثَلاثُ خِصال: سُنَّهٌ مِنَ اللهِ وَ سُنَّهٌ مِنْ نَبیِّهِ وَ سُنَّهٌ مِنْ وَلیّهِ، أمَّا السَّنَّهُ مِنَ اللهِ فَکِتْمانُ السِّرِّ، أمَّا السُّنَّهُ مِنْ نَبِیِّهِ مُداراهُ النّاسِ، اَمَّا السُّنَّهُ مِنْ وَلیِّهِ فَالصَّبْرُ عَلَى النائِبَهِ.»[1]
مؤمن، حقیقت ایمان را درک نمى کند مگر آن که 3 خصلت را دارا باشد: خصلتى از خداوند، که کتمان اسرار افراد باشد، خصلتى از پیغمبر اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) که مدارا کردن با مردم باشد، خصلتى از ولىّ خدا که صبر و شکیبائى در مقابل شدائد و سختى ها باشد.»
حضرت، سه ویژگی را برای مومن برمی شمرند که هر یک از ویژگی ها را منوط به فردی می کنند: سنت اول از خداوند، که انسان مانند خداوند ستار و پوشاننده اسرار دیگران باشد.
سنت دوم از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که مدارا کردن با مردم است.
و سنت سوم که باید از امامش یاد بگیرد، صبر و استقامت در مشکلات است.
اولین ویژگی: کتمان اسرار افراد
مومن باید مانند خداوند متعال، پوشاننده و کتمان کننده اسرار دیگران باشد.یکی از صفات خداوند ستاریت اوست. معنای ستار بودن خدا، آن است که اعمال انسان ها را از دیگر انسان ها می پوشاند تا آبروی آنان حفظ گردد.
ستاریت دو جنبه تکوینی و تشریعی دارد؛ با توجه به جنبه ی تکوینی برخی از صفات و آفات درونی انسان، بر دیگران پوشیده می ماند و کسی از آن خبر ندارد؛ اما از لحاظ جنبه ی تشریعی، انسان مومن نباید از عیب دیگران سوء استفاده کرده و آنرا افشاء نماید؛ و در روایات نیز از این افشاء راز یا عیب دیگران نهی شده است؛
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در وصیتش به ابوذر می فرماید: «الَمجالِسُ بِالْامانَةِ وَ افْشاءُ سِرُّ اخیک خِیانَةٌ»[2] مجالس امانت و افشا سرّ برادرت خیانت شمرده می شود.
در حدیث بالا، حضرت بصراحت به افشاء سر برادر ایمانی را خیانت شمرده است و ناگفته پیداست که کسی که خیانت کند، هرگز مومن نخواهد بود. چون مومن به برادرش خیانت نمی کند؛ علت آن است که امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند: «المُؤمِنُ لا یَغُشُّ أَخَاهُ، وَ لا یَخُونُهُ، وَ لایَخذُلُهُ، وَ لا یَتَّهِمُهُ.»[3] مومن با برادر مومنش فریبکاری نمی کند و به او خیانت نمی ورزد و او را خوار نمی سازد و به او تهمت نمی زند.
پس یکی از خصلت های مومن کتمان اسرار برادران مومن است.
یکی از صفات خداوند ستاریت اوست. معنای ستار بودن خدا، آن است که اعمال انسان ها را از دیگر انسان ها می پوشاند تا آبروی آنان حفظ گردد.
ویژگی دوم: مدارا کردن با مردم
مدارا کردن با مردم، نشانه عقل آدمی است؛ یعنی انسانی که در اجتماع با دیگران، با نرمخویی رفتار می کند، مردم او را انسان عاقلی خواهند دانست؛ مدارا کردن با مردم باعث می شود که انسان هم در دنیا، از بسیاری از آفات بدور باشد و هم از لحاظ دینداری، مورد احترام خواهد بود؛ چرا که امام باقر علیه السلام فرمود: «سلامةُ الدّین و الدّنیا فی مداراة ِ الناس»[4] سلامت دین و دنیا، در مدارا کردن با مردم است.نکته بسیار مهم در مدارا کردن با مردم آن است که انسانی که با دیگران با نرمی و مدارا رفتار می کند، او را از مصیبت ها و بلاها دور می کند؛ چون نرمی با مردم صدقه است؛ چون پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) مدارا کردن با مردم را «صدقه» می دانند و می فرمایند: «مُداراةُ الناس صدقةٌ»[5]
یعنی نقطه مشترک بین صدقه و مدارا کردن، دوری از آفات است؛ همانگونه که صدقه انسان را از آفات دور می کند، بوسیله مدارا کردن با مردم، انسان از مصیبت ها و بلایا مصون می ماند.
ناگفته نماند، که مدارا کردن با مردم هم جنبه دنیایی و مادی دارد و هم جنبه اخروی و معنوی. این مطلب از حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که: «مُداراةُ النّاسِ نِصفُ الإیمانِ، و الرِّفقُ بِهِم نِصفُ العَیش.»[6] مدارا کردن با مردم، نصف ایمان است و نرمى و مهربانى کردن با آنان، نصف زندگى است.
پس مدارا کردن با مردم، نصف ایمان و نصف زندگی است.
مدارا کردن با مردم باعث می شود، عمل انسان کامل شود و اگر مدارا کردن با مردم تحقق نیابد، عمل انسان کامل و تمام نخواهد شد. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: «ثَلاثٌ مَن لَم یَکُن فِیه لِمَ یَتِمَّ لَهُ عَمَلٌ: وَرَعٌ یَحجُزُهُ عَن مَعاصِی اللّه ِ و خُلُقٌ یُدارِی بِهِ النّاسَ و حِلْمٌ یَرُدُّ بِهِ جَهلَ الجاهِلِ.»[7]
سه چیز است که هر کس نداشته باشد هیچ عملى از او تمام و کامل نیست: پاکدامنى و ورعى که او را از نافرمانى خدا بازدارد و خویى که به سبب آن با مردم مدارا کند و بردبارى و حلمى که به وسیله آن رفتار جاهلانه نادان را دفع کند.
نقطه مشترک بین صدقه و مدارا کردن، دوری از آفات است؛ همانگونه که صدقه انسان را از آفات دور می کند، بوسیله مدارا کردن با مردم، انسان از مصیبت ها و بلایا مصون می ماند.
ویژگی سوم: صبر و استقامت در مشکلات
قرآن کریم یکی از مدال های بزرگی را که به حضرت ایوب علیه السلام می دهد، صبر در مشکلات می دهد؛ قرآن کریم، در مورد ایشان می فرماید: «إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا»[8] ما ایوب را بنده صابری یافتیم؛ اما جایگاه صبر، در بین عبادات همچون سر به بدن است؛ که اگر سر نباشد، بدن نیز نخواهد بود؛ آیا بدن بدون سر فایده ای دارد؟ همانگونه صبر، در بین عبادات است که بدون آن دیگر عبادات فایده ای ندارند.این مطلب در حدیثی از امام على علیه السلام نقل شده که فرمود: «الصَّبْرُ فِی الْأُمُورِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ فَإِذَا فَارَقَ الرَّأْسُ الْجَسَدَ فَسَدَ الْجَسَدُ وَ إِذَا فَارَقَ الصَّبْرُ الْأُمُورَ فَسَدَتِ الْأُمُورُ.»[9]
نقش صبر در کارها همانند نقش سر در بدن است؛ همچنان که اگر سر از بدن جدا شود، بدن از بین مى رود، صبر نیز هرگاه همراه کارها نباشد، کارها تباه مى گردند.
پس صبر، جایگاه قدرتمندی در بین عبادات دارد؛ و صد البته که مراتبی دارد که همه ی عبادات آدمی را شامل می شود؛ صبر در طاعت، صبر در مصیبت و صبر در معصیت که هر یک اجر و پاداشی بس بزرگ را در پی دارد؛
یکی از آثار صبر در مشکلات، آن است که صابر، با صبر بر مشکلات یک سوم از حقیقت ایمانش را تکمیل می کند؛ چنانچه امام رضا علیه السلام فرمود: «لَا یَسْتَکْمِلُ عَبْدٌ حَقِیقَةَ الْإِیمَانِ حَتَّى تَکُونَ فِیهِ خِصَالٌ ثَلَاثٌ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ وَ حُسْنُ التَّقْدِیرِ فِی الْمَعِیشَةِ وَ الصَّبْرُ عَلَى الرَّزَایَا.»[10]
هیچ بنده اى حقیقت ایمانش را کامل نمى کند مگر این که در او سه خصلت باشد: دین شناسى، تدبر نیکو در زندگى، و شکیبایى در مصیبت ها و بلاها.
بنابر این، صابر می تواند با صبر بر مشکلات، پازل های ایمانی اش را تکمیل کرده و خودش را به جرگه ی عابدان برساند؛ و این گونه است که امام رضا علیه السلام فرمود که مومن در او سه خصلت باید وجود داشته باشد که یکی از آنها سنتی از امامش است که باید او نیز در مشکلات صبر پیشه کند.
پی نوشت:
[1] بحارالأنوار(ط ـــ بیروت) ج 75، ص 334.
[2] بحار الانوار، ج 77، ص 91.
[3] الخصال، ج۲، ص۶۲۲
[4] عیون الحکم و المواعظ، للیثی، ص285، ح 5152
[5] نهج الفصاحه، مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلى الله علیه و آله، ص720 ح 2736
[6] الکافی : ۲/۱۱۷/۵
[7] الکافی : ۲/۱۱۶/۱
[8] سوره ص، آیه ۴۴
[9] کافى(ط-الاسلامیه) ج2، ص90، ح9
[10] تحف العقول، ص446 / بحار الانوار، (ط-بیروت) ج 75، ص 339
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}